English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2964 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
percutaneous perspiration U عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phototherapy U معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
transpiration U تعرق
hyperidrosis U تعرق زیاد
dermal U جلدی
exanthem U جلدی
integumentary U جلدی
lupus vulgaris U سل جلدی
lupus U سل جلدی
briskness U جلدی
tegumental U جلدی
cutaneous U جلدی
hyped up U زیر جلدی
dermatopathy U مرض جلدی
hyped U زیر جلدی
hypes U زیر جلدی
hyping U زیر جلدی
edermical meducation U معالجه جلدی
exanthema U مرض جلدی
dermatosis U امراض جلدی
hype U زیر جلدی
cancroid U سرطان جلدی
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
hypodermic U تزریق زیر جلدی
pityriasis U شوره جلدی سبوسه
hypodermics U تزریق زیر جلدی
hypo U تزریق زیر جلدی
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
hypo U سوزن تزریق زیر جلدی
the volume that preceded U جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
quarter binding U جلدی که تنهاته ان چرم دارد
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
hyodermic needle U سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
lyophilization U خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
hypodermic syringe U کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
ratten U بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
wipe U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
electrotype U بوسیله برق چاپ کردن
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
step down U کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
shields U بوسیله سپر حفظ کردن
chafes U بوسیله اصطکاک گرم کردن
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
wet down U بوسیله اب پاشی خیس کردن
chafing U بوسیله اصطکاک گرم کردن
latch U بوسیله کلون محکم کردن
latches U بوسیله کلون محکم کردن
shield U بوسیله سپر حفظ کردن
chafe U بوسیله اصطکاک گرم کردن
instantiate U معرفی کردن بوسیله کنسرت
thermostat U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
postcards U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
thermostats U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
faradize U بوسیله القای برق معالجه کردن
police U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
to shield U بوسیله سپر [پوشش] حفظ کردن
to file a petition U بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
electrolyze U تجزیه کردن بوسیله جریان برق
gravitating U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
vectorial U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
gravitates U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
polices U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
latensify U بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
vector U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
postcard U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
roentgenize U بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
policed U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
vectors U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
photoengrave U بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
whet U عمل تیز کردن بوسیله مالش
to proclaim meetings U بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
indurate U پوست کلفت کردن
scalded cream U سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
to file an application to somebody U از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
psychanalyze U بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
labiovelar U تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
talk out U بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
lixiviate U تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
seam U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
pyrogravure U نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
seams U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
threshing U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshes U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshed U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
callosity U سخت شدن یا پینه کردن پوست
thresh U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
maieutics U فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
tan U باحمام افتاب پوست بدن راقهوهای کردن
taxidermist U ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
dicker U مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
manual U عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
peels U پوست انداختن پوست
peel U پوست انداختن پوست
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
sifting U روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
to walk the chalk U بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
lifemanship U متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
shells U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
hypodermic injection U تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
garrote U اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garotte U اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizon U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizons U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
incrust U با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
ambulances U بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulance U بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
of U بوسیله
whereby U که بوسیله ان
at the hand of U بوسیله
wherewithal U که بوسیله ان
per U بوسیله
by dint of U بوسیله
via U بوسیله
by the instrumentality of U بوسیله
with U بوسیله
thruogh the a of U بوسیله
by U بوسیله
perprep U بوسیله
by depty U بوسیله نماینده
by the f. U بوسیله لمس
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
hydromancy U تفال بوسیله اب
per pais U بوسیله مملکت
electrically U بوسیله برق
by wire U بوسیله تلگراف
per pais U بوسیله کشور
municipally U بوسیله شهرداری
brewed U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
sent via e-mail U بوسیله ایمیل فرستاده شد
brew U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
photogelatin process U چاپ بوسیله ژلاتین
lapped joint U اتصال بوسیله پوشش
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
pour U تراوش بوسیله ریزش
dragonnades U بوسیله سواره نظام
to scent out U بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
to pick thanks U بوسیله سخن چینی
brews U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
pours U تراوش بوسیله ریزش
pouring U تراوش بوسیله ریزش
hydrolyze U بوسیله اب تجزیه شدن
poured U تراوش بوسیله ریزش
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
churns U بوسیله اسباب گردنده
electric chair U اعدام بوسیله برق
pipe down U بوسیله شیپور یا نای
electromotive U متحرک بوسیله برق
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
eluviation U انتقال بوسیله بادوباران
seagirt U محصور بوسیله دریا
pipeage U ترابری بوسیله لوله
postage U حمل بوسیله پست
intuitively U بوسیله درک مستقیم
aeromancy U تفال بوسیله هوا
aerotherapeutics U معالجه بوسیله هوا
in propria persona U بوسیله خود شخص
patented U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
infiltration U پالایش بوسیله تراوش
windblown U در حرکت بوسیله باد
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
pipage U ترابری بوسیله لوله
churn U بوسیله اسباب گردنده
churned U بوسیله اسباب گردنده
patent U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
galvanography U روی مس بوسیله اندودکهربایی
windswept U بوسیله باد جاروشده
patenting U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
barking U پوست
crustal U پوست
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com